یک دوست عزیز گلزاری برای من
درود بر شما بانوی بزرگوار
....
من یک رهگذر هستم . سالهاست که از این کوچه ها گذشته ام و آدمهای جورو واجور دیده ام . تا چشمم به کوچه ای افتاد . کوچه ای هزار رنگ . کوچه ای به نام هوس و شهرت که اسم محمدرضا گلزار ثبت شده است . هر کسی که از کوچه می گذرد اگر خوددار نباشد ، خودساخته نباشد نمی تواند از پس شهرت و جذابیت سوپر استار محبوبی چون ایشان برآید .
شنیده ام شاعر هستی ، پنهان می کنی ! نمی دانم چرا در این هیاهو که هر کس چنگ میزند تا از کنار صاحب شهرت تکه ای صاحب شود تو خود را پوشانده ای تا کسی نفهمد کی آمده ای و کی می روی بدون آنکه بدانی شهره شهر شده ای ...
نویسنده ای هستم ، در این شهر پر هیاهو گاهی برای دل خویش مینویسم و اینبار برای دل شما.
نامت الهه است . الهه یعنی نهایت هر چیز می گویند الهه زیبایی ونوس الهه عمل و دانش یانا ... و تو خود خود خود واقعی الهه هستی . نام مستعار شعری ات را فاخته گذاشته ای کسی نمی داند چرا !می دانستی فاخته به زبان ارمنی یعنی گوگوش !
تو را ندیده ام . شاید این یک نامه پدرانه و یا مادرانه باشد که چند سال دیگردر نبودم بشود خاطره ای برای شما و زحمات شما . شاید هم از جانب محمدرضا گلزار که بی وفایی کرده است .
تو را ندیده ام اما باید چون اسمی که برای خودت برگذیده ای چشمان مهربان و شیرینی داشته باشی . و چون یک فاخته دست نیافتنی که خودت را اینگون معرفی کرده ای .
نامت را گذاشته ای طوقی ! می دانی که روی بام هر خانه طوقی ای بنشیند خوش یمنی وبه قول دوستی در همینجا معجزه ای رخ می دهد . نامت را گذاشته ای طوقی شرط میبندم خودت هم نمی دانی تو معجزه ی آبروی محمدرضا گلزار هستی . نمی دانم چرا تا به حال سکوت کرده است . تماس های دوستانش را نیز پاسخ نمی دهد انگار با تمام دنیا قهر کرده است .
کسی نیست به این مرد بزرگ بگوید ، تو که بزرگ هستی تو چرا ؟ قضاوت دیگران تاوان سنگینی دارد و این را همیشه محمدرضا می گوید . برای برخاستن بادبادک باید باد مخالف بوزد و این باد مخالف است که تو را بلند کرده است پس مثل همیشه نترس .
محمد نام پیامبرم ، پیامبر پاک و مطهرم که قرآن به اسم الله و محمد مزین و پرنور گشته است و رضا امام معجزه ای که هر چند در قرآن بیان نشده اما روحش همیشه هوادار انسانهای با ایمان است گاهی هم ایمان می دهد . میدانم که رضا صدایش می کنند اما من به حرمت پیامبرم محمد (ص ) نامش را می گویم محمدرضا . مرد شریف و بزرگوار آخر چرا دیده ها را نادیده گرفته ای ؟
طوقی خوب و مهربان می دانم در این کشاکش چند ساله برای آبروی یک مسلمان روحت زخمی شده است ، او که تو را اینچنین صاحب قدرت اختیار داده است تو را نادیده نمی گیرد .
به دل غصه ای راه مده و بدان آخر راه نزدیک است . منتظر وعده ای که بر دل من حقیر افتاده است باش . اجابت می کند آرزوی توبه کننده را الله ، پس تو را که بیشتر سختی داده است بیشتر دوست دارد . نگران که وعده ی حق نزدیک است . من به تو ایمان دارم . و پروردگاری که تو را اینچنین آفریده است .
دلنوشته ام را بنویس و بگذار تا رهگذاران دیگر ببینند و آرام بگیرند . دیدن شکستن دل دیگران بدون اشک نیست .
فقط الله می تواند تو را قضاوت کند حتی خود محمدرضا گلزار هم قادر به قضاوت شما بانوی با اقتدار نیست .
بدرود
.... : قادر به پاسخ نیستم
خیر معنی اسمم رو به ارمنی نمی دونستم