هر چند که چهرههای بسیاری همچون مجید مجیدی و محمدرضا گلزار برای کمک به نرگس کلباسی پیشقدم شدهاند، اما به نظر میرسد کمک چهرههای چون رضا میرکریمی و اصغر فرهادی که از شهرت و اعتبار بینالمللی برخوردار هستند و حمایتشان از این زن ایرانی میتواند بیش از پیش برای رهایی او از مرگ مثمر ثمر واقع شود.
نرگس کلباسی اشتری نام دختری ایرانی است که این روزها تبدیل به یکی از اصلیترین سوژههای شبکههای مجازی شده است. دختری که در کودکی پدر و مادر خود را از دست داد و تحمل همین ضایعه بزرگ او را ترغیب کرد تا برای حمایت از کودکان بیسرپرست و معلول راهی رایاگادا هند شود و برای این کودکان سرپناهی بسازد. اما تنها چند سال پس از ورود به هندوستان وقوع یک اتفاق باعث تغییر مسیر زندگی این دختر شد. حادثهای که پای نرگس را به پرونده یک قتل غیرعمد باز کرد تا مادر ترزای سرزمین جادویی کودکان معلول هندی، متهم به قتل یکی از کودکانی شود که تحت سرپرستی موسسه خیریه «پریشان» که او مسئولیتش را برعهده دارد، قرار داشته است.
پاپوش و یک پرونده مبهم
با مرور ماجرای نرگس کلباسی و اتهامات وارده بر او که به نظر میرسد بیشتر نوعی پاپوشسازی برای او بوده است. این مسئله باعث اعتراض بسیاری از کاربران فضای مجازی شد و کار تا آنجا پیش رفت که این ماجرا به میان شخصیتهای رده بالای کشوری و هنرمندان نیز کشیده شد تا همه برای آزادی این دختر ایرانی دست به کار شوند. او حتی با محمد جواد ظریف نیز دیدار کرده است.
اما در روزهای گذشته حجتاسلام محمدرضا زائری با نگارش نامهای از محمدرضا گلزار بازیگر کشورمان که این روزها فیلم سینمایی سلام بمبئی اولین محصول مشترک سینمای ایران و هند را روی پرده دارد، خواست تا به واسطه حضور در این پروژه مشترک سینمایی برای رسیدگی منصفانه و عادلانه به پرونده نرگس کلباسی پادرمیانی کند.
زائری در نامه خود با اشاره به اینکه تا چند ماه قبل نرگس کلباسی را نمیشناخته ولی به واسطه اخباری که در رسانهها خوانده از چند و چون اتفاقات پیش آمده برای او مطلع شده است، نوشت: «امروز شنیدم که تلاش برخی فعالان اجتماعی ایرانی و همشهریان نیکوکار اصفهانیاش به جایی نرسیده و حتى پیگیری بعضی از بزرگان و علما نیز هنوز نتیجهای نداده و ظاهرا فرصت چندانی هم برای نجات او باقی نمانده است. من طبعا از جزئیات پرونده و مسائل کاری او اطلاعی ندارم ولی آنچه جدا از احترام شخصی من نسبت به خدمت اجتماعی و خیرخواهانه و انسانی او باعث میشود به این موضوع توجه کنم وضعیت فعلی این شهروند ایرانی است. «بی پناه بودن و بیکسی در غربت» چیزی است که برای هر انسانی دردآور و تأثر برانگیز است. اکنون این زن جوان و بیپناه در معرض نابودی قرار گرفته و کسی هم نمیتواند برای او کاری بکند. شاید اگر به آقای محمدرضا گلزار دسترسی داشتم از او میخواستم با چند نفر از هنرمندان راه بیافتند و همین الان به هندوستان بروند و هنرمندان هندی را هم برای نحات این بانوی بیپناه با خود همداستان کنند ولی اکنون تنها کاری که از من بر میآید دعاست و البته نذری هم برای نجات او کردهام.»