خاطره ای از آقای رشید پور و سوپر استار همیشه متفاوت ما ♥
این خاطره را برای اولین بار و برای تغییر ذائقه می نویسم . تصمیم گرفته بودم که محمدرضا گلزار آخرین مهمان شب شیشه ای باشد . آن روزها مشغول بازی در فیلم توفیق اجباری بود . پس از ماجراهای احمدرضا درویش خیلی از بیننده های برنامه خموده شده بودند و آمدن محمدرضا به آخرین شب شیشه ای می توانست یک پایان خوشحال کننده و عامه پسند باشد.
- بقیه در ادامه مطلب
منبع : ویژه نامه real golzaria
تلفنی با او صحبت کردم و قرار شد تا همان شب برای خوردن یک فنجان چای به خانه اش بروم . توفیق اجباری همان جا فیلمبرداری می شد . سر راه بستنی خریدم و دوازده نیمه شب در خانه را زدم . محمد رضا کمی خسته بود ولی مثل همیشه مهمان نواز . بالاخره او یک آذری اصیل است ! کلی با هم گپ زدیم.
محمد رضا دوست داشت که برنامه اش متفاوت باشد و از من نظر و ایده می خواست . راستش را بخواهید من هم خسته تر از آن بودم که فکری به نظرم برسد . نیم ساعتی با همین حس و حال گذشت تا ناگهان چشمهای گلزار برق زد . درست مثل ای کی یو سان ! با صدای بلند گفت .... فهمیدم.
طرح محمدرضا این بود که لابلای برنامه من یک سوال شخصی از او بپرسم و او هم با استناد به نقض حریم خصوصی از صندلی خود بلند شده و استودیو را ترک کند . با این کار هم مخاطبان برنامه به اوج هیجان می رسیدند و هم با زبان بی زبانی به خیلی ها حفظ حریم خصوصی شهروندان گوشزد می شد.
با او موافقت کردم و گفتم که بهتر است که استودیو را ترک نکند تا بیننده ی برنامه مورد بی احترامی قرار نگیرد و او هم پذیرفت . حالا باید تمام تلاشمان را می کردیم تا آن برخورد ساختگی میان من و گلزار روی آنتن زنده طبیعی به نظر برسد . شاید تا ساعت پنج صبح آن صحنه را دهها بار تمرین کردیم . درست مثل یک سکانس از یک فیلم سینمایی.
هنگام پخش برنامه هردو نفرمان استرس داشتیم . رضا عطاران هم بود . پانزده دقیقه از برنامه گذشت و لحظه قرار فرا رسید . محمد رضا گلزار با خونسردی و مهارت تمام نقش خودش را بازی کرد و البته من هم کم نیاوردم . این اتفاق به اندازه ای طبیعی اجرا شد که به جرات می گویم اکثریت قریب به اتفاق بیننده ها متوجه ساختگی بودن آن نشدند.
برنامه شب شیشه ای خرداد سال 1386