"ماهایی که میایم اینجا جمله هامونو میذاریم...!
بعضیامون چقدر ساده ایم...
همیشه باید احساسمونو بیان کنیم...
داریم حرفای دلمونو واس چندتا غریبه مینویسیم...
اصلا قاعده ی زندگی ما آدما اینه...انتظاری از کسی نباید داشته باشیم...!
و اینجا...جمله هایی رو مینویسیم که معلوم نیست کدوم آدمی درک کنه...کدوم آدمی بی تفاوت رد شه...
خلاصه اینکه احساساتمونو راحت به حراج میذاریم...
جالب اینجاس که اینو میدونیم، ولی تکرار میکنیم...!
چرا...؟
فقط برای اینکه دق نکنیم....!
تازه خیلیم خوب بلدیم خودمو گول بزنیم ! مثل الان !
چون آدمی که دق کنه دیگه تموم شده...دیگه فایده ای نداره نوشتن...
الان من اگه بخوام همه چیو بگم معلوم نیست چند صفحه بشه .
..
به قول خودم: یه سه نقطه میذارم خودت تا آخرشو بخون...خودت پر کن...میدونم همونیو که من میخوام میگی...√™."
پس اگه خودتو طرفدار محمدرضا گلزار می دونی، دلنوشته هاتو برای ما کامنت بذار یا تو انجمن گلزاریا تو قسمت دلنوشته هایی برای عمو رضا دلنوشته هاتو بفرست تا با اسم خودت تو سایت گلزاریا و دلنوشته هایی برای گلزار درج بشه...
دلنوشته های بهاری گلزاریا در ادامه مطلب...
آیسا:
چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟
پیله ات را بگشا.....
تو به اندازه ی پروانه شدن
زیبایی
اما برای تماشا ی تو همین یک لحظه باقی است… √™
هوادار4:
شبها می بافم خیالت را
روزها میکشم، دردهای نبودنت را...
و غروب ها هم ، وااای غروبها میرقصم با ساز دلتنگی هایم...



مائده:
تــــو با تمام ِ نبودنت
تنها پناهگاه ِ من از این آدمهایـے ...
اما.....
خنده را بر لبانش دوخته بودند
یادت باشه:
آدمها آنقدر زود عوض می شوند...
و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است.... √™



دلتنگی های من از جنس سکوته
سکوتی که در چشمان تو فریاد می شود
مائده:
دلــگیـــر مباش ...
با آنچہ بہ آن « دل » بســته اند مے آزمــاید...! √™
فاطمه:
می توان حضور داشت:
در قلب کسی
رهگذر ساده گذر برخیز ...
دیگر وقت رفتن غصه هاست
در خاطری که تو هستی دیگران محکومند به فراموشی
این را به همه بگو √™