محمدرضا گلزار ♥ گلزاریا

گلزار را نجات دادیم

اما خاطرات سرپرست یک گروه مراقبتی حتما جذاب باید باشد. مثل ماجرایی که صفایی از یک کنسرت روایت می‌کند:«موردی داشتیم که به تهیه‌کننده اعلام کردیم این خواننده شما ممکن است به واسطه خواندنش دشمن هم داشته باشد. ولی قبول نکردند و گفتند ما خودمان یک تیم فوق‌العاده داریم. بعد از کنسرت، شیشه‌های ماشین خواننده را خرد کردند، خودش را کتک زدند و اتفاقات خیلی بدی افتاد. در مقابل، یک هفته پیش افتتاحیه‌ای بود که آقای گلزار به همراه دو تا از بچه‌های ما حاضر شد. پنج هزار نفر از طرفداران ایشان هم بودند که خوش‌بختانه همه چیز به خوبی پیش رفت. حالا شما فکر کنید از این پنج هزار نفر یک آدم مجنونی پیدا شود که بخواهد به ایشان آسیب بزند. یک‌بار محمدرضاگلزار یک فیلمی برایم فرستاد و گفت مهدی ببین اگر بچه‌های تو نبودند، من را چه کار می‌کردند؟

داستان گلزاریا چیست ؟

تقریبا دو سال پیش بود , یکی از حواشی محمدرضا گلزار در حالی شایعه ساز شد که ایشان در خارج از ایران بودند . طرفداران که انگار نمک خورده و نمک دان شکسته بودند شروع کردند به پخش عکسهایی از ایشان , خیلی از وبلاگهای طرفداران بسته شدند و فقط سه وبلاگ ماندند . سه وبلاگ که برای جلب توجه خود اخبار ضد محمدرضا گلزار را پخش میکردند .

همه عقب نشستند تا بگذارند این وبلاگهای به ظاهر طرفدار,زهر نفرت خود را به محمدرضا گلزار بریزند . انگار دنبال هدفی بودند که فکر میکردند گلزار اگر ایران نیاید تمام زحمات چند ساله اشان به هدر رفته , و نتوانستند آنچه را که میخواستند منفعت ببرند .

چیزی به اسم طرفداری با هدفی به نفع خودشان , مثل خود کم بینی , مثل عقده ,مثل توهم سوپر استار شدن مدیران وبلاگهای طرفداری.

این روزها بود که قصه من شروع شد . آمدم تا تغییر ایجاد کنم و نگذارم زحمات 12 سال سوپر استاری محمدرضا گلزار به خاطر اهداف یک سری زن و دختران فاسد , از بین برود . کسانی که هنوز هم با بد کردن من و اسم سایتمان سعی کردند جای پای خود را محکم کنند چون بدون محمدرضا گلزار هیچ هستند . کسانی که وقتی محمدرضا گلزار ایران نبود , وبلاگ خود را ریمو کردند و گردن تحریم انداختند . ( خنده دارترین دروغی که تابحال شنیده ام )

ابتدا از فیسبوک شروع شد . گروهی درست کردم به اسم طرفداران محمدرضا گلزار,و بعد یک فن پیج,خیلی ها سمت گروه آمدند و گفتند که چرا اینقدر دیر آمده ام . خسته بودند . طرفداران واقعی که عاشق محمدرضا گلزار هستند و شاید حتی یکبار هم از نزدیک ندیده باشندش .

من با تلاش چند ماه شب بیداری متوجه شدم , شایعات محمدرضا گلزار عزیز نرمال نیست . و به نتیجه جالبی رسیدم . از تک تک متنفرین و حاسدینش سوال کردم و به این نتیجه رسیدم که همان سه وبلاگ طرفدار محمدرضا گلزار زخم کینه در دل علاقه مندان به ایشان بوجود آوردند .

پخش هر مطلب و هر عکس بدون ادیت و بدون رعایت آبرو و آینده محمدرضا گلزار,که عزیزترین خیلی هاست ,باعث دلخوری طرفداران و خوشحالی دشمنان گلزار شد .

اولین وبلاگ خود را در وبلاگ ساز بلاگفا ساختم با محیط بنفش و ارغوانی . هنوز وبلاگ کامل نشده به وبلاگ ساز میهن بلاگ انتقال دادم . ( من آن زمان زیاد از وبلاگ داری یا سایت ها سر در نمیاوردم و فقط طرفداری میکردم ) .اولین اسم وبلاگ "خورشید سینمای ایران محمدرضا گلزار " نام گرفت . سپس به " کمپ طرفداران محمدرضا گلزار" تغییر پیدا کرد . از آنجایی که آدم نکته سنج و سختگیری هستم خواستم همه چیز برای محمدرضا گلزار عزیزم عالی باشد .

از همان ابتدا همیشه کسانی بودند که تنهایم نگذاشتند حتی آن زمان که به علت هک شدنهای مکرر و تهدیدها و تهمت های پی در پی خسته شدم خیلی از طرفداران و گلزاریا خواستند که بمانم .

دلم نیامد محمدرضا گلزار را در گردابی که  طرفداران فرصت طلبش به قصد سو استفاده از ایشان درست کرده بودند , تنها بگذارم . اولین آدرس وبلاگ را به نام mgolzar4.ir  خریداری کردم . چون اسم سایت هک شده محمدرضا گلزار mrgolzar.com  بود.و نمیشد خریداری اش کرد من هم یک حرف کم کردم و به وبلاگ ست کردم .

ناگهان سیل عظیمی به سمتم حمله ور شد که چرا آمده ام و نباید وبلاگ بزنم و بروم و چرا اسمشان را شبیه آنها برداشته ام و ازین جور حرفها . بعد که کمی گذشت یک انجمن درست کردم و آدرس rgolzar4.ir  را به آن ست کردم . سعی کردم هر چه در گذشته محمدرضا گلزار است را جمع آوری کنم . هرچه قدر تلاش کردم باز هم کلی مطلب مانده بود که محمدرضا گلزار را معرفی کند . بعد از اسم mrgolzar به اضافه عدد 4 متنفر شدم به علت اینکه 90 درصد آزارها توسط آنها بود . آزارهایی که قبل از من هم باعث شد وبلاگی فعال به نام " خواهران محمدرضا گلزار" در یک شب به طور ناگهانی ریمو شود

.

عضویت در گروه هواداران محمدرضا

گلزار

مجیدقمری مرتضی پاشایی محمدرضاگلزار

راز سوپر استار بودن محمدرضا گلزار عزیز و نازنین در چیست ؟

اکنون تصور می‌کنم فضای نوآوری در سینما مهیاتر است و من یک خبر هم برای شما دارم همین جا قول می‌دهم بزودی فیلم ترسناک خواهم ساخت، یعنی پروژه آن را خواهم چید